در باب تندروی انقلابی
*بیژن اشتری*
جنبش اعتراضی مردم ایران هم فعلا هیچ رهبر قوی دموکراتی ندارد و همین میتواند فضای بازی برای قدرت گیری مخالفان غیردموکرات بدهد.
پرسش: ادعا نمیکنم همه آنهایی که این روزها در خیابان ها و دانشگاه ها اعتراض میکنند تندرو هستند.
اتفاقا اکثریت این جوانان به رغم شجاعت و قدرتی که ابراز میکنند مخالفان مسالمت جو هستند و اعتراض خود را به مدنی ترین شکل ممکن آشکار میکنند.اما به نظرم اقلیتی از معترضین، تندرو هستند و غیردموکرات.
نمود بیرونی این تندروهای جوان را هم در فضای مجازی میبینیم هم در فضای واقعی.
"مرتیکه خائن خجالت نمیکشی سی روزه هیچ پستی علیه جنایتهای رژیم ننوشتی؟"،"مردک این تحلیل های نومید کننده چیه که می نویسی؟!خفقون بگیر"،"تو هم مهره سوخته رژیمی،سوپاپ اطمینان بدبخت "و....
اینها تعدادی از پیامهایی است که این روزها دریافت کرده ام.حالا منی که سی سال مدام مشغول فعالیت نوشتاری علیه استبداد هستم شدم همکار رژیم و خائن به انقلاب، وای به حال دیگران.
بله، میدانم که این افراد کم شمارند اما باور کنید همین ها قدرت بالقوه برای منحرف کردن حرکت اعتراضی مردم را دارند و حتی توان رقم زدن آینده ای بدتر از امروز برای همه ما!
با خودم فکر کردم آیا مخالفان تندرو می توانند به صورت تاکتیکی در خدمت جنبش اعتراضی باشند؟
واتسلاو هاول در مبارزه با رژیم کمونیستی چکسلواکی توانست همه گروه های مخالف رژیم را زیر یک چتر واحد جمع کند، از کشیش های محافظه کار تا آنارشیست های تندرو، اما هاول رهبری کاریزماتیک بود که همه گروه ها رهبری اش را قبول داشتند.حتی تندروها.
بر عکس، در لیبی که مخالفان هیچ رهبر قدرتمندی نداشتند مخالفان غیردموکرات قذافی(مسلمانان بنیادگرا) به سقوط قذافی کمک کردند اما بعدا که به قدرت رسیدند دمار از روزگار ملت درآوردند.
جنبش اعتراضی مردم ایران هم فعلا هیچ رهبر قوی دموکراتی ندارد و همین میتواند فضای بازی برای قدرت گیری مخالفان غیردموکرات بدهد.
به صراحت بگویم که وجود اینها فقط برای طرف مقابل سود دارد چون عاملی هستند برای ترساندن اقشار محافظه کار از پیوستن به جریان حرکتهای اعتراضی مسالمت جویانه.اما ببینیم مخالف غیردموکرات چه خصوصیاتی دارد:
او انسان را وسیله می پندارد نه هدف. نسبت به تنوع و تکثر(جانمایه آزادی)روادار نیست.
اگر اکثریت را همراه خود کند استبدادی را حاکم میکند چند برابر مهیب تر از سابق.
نه فرد را به رسمیت میشناسد نه حقوق فردی را.
خود را انقلابی می نامد اما مشتاق دیکتاتوری است.
فقط عقیده خود را به حق می داند و فضای انقلابی فرصتی به او می دهد که هر صدای متفاوتی را خفه کند.
و خلاصه اینکه دوستان آگاه باشید :هر عقیده ای که خود را مصون از چالش بداند سرانجام به عقیده ای دگم مبدل میشود؛به عقیده ای فاقد قدرت فکری یا اخلاقی.
*نویسنده ومترجم
###